کل نماهای صفحه

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

سبز است دو باره

از خاکم وهم خاک من از جان و تنم نیست
انگار که این قوم غضب هموطنم نیست
اینجا قلم و حرمت و قانون شکستند
با پرچم بی رنگ بر این خانه نشستند
پا از قدم مردم این شهر گرفتند
رأی و نفس و حق، همه با قهر گرفتند
شعری که سرودیم به صد حیله ستادند
با ساز دروغی همه جا بر همه خواندند
با دست تبر سینه ی این باغ دریدند
مرغان امید از سر هرشاخه پریدند
بردند از این خاک مصیب زده نعمت
این خاک کهن بوم سراسر غم ومحنت
از هیبت تاریخیش آوار به جا ماند
یک باغ پر از آفت و بیمار به جا ماند
از طایفه ی رستم و سهراب و سیاوش
هیهات که صد مرد عزادار بجا ماند
از مملکت فلسفه و شعر و شریعت
جهل و غضب و غفلت و انکار به جا ماند
دادیم شعار وطنی و نشنیدند
آواز هر آزاده که بر دار به جا ماند
دیروز تفنگی به هر آینه سپردند
صد ها گل نشکفته سر حادثه بردند
خمپاره و خون و شب و درد مداوم
با لاله و یاس و سنم و سرو مقاوم
آن دسته که ماندند از آن غافله ها دور
فرداش از این معرکه بردند غنائم
امروز تفنگ پدری را در خانه
بر سینه ی فرزند گرفتند نشانه
از خون جگر سرخ شد اینجا رخ مادر
تب کرد زمین از سر غیرت که سراسر
فرسود هوای وطن از بوی خیانت
از زهر دروغ و طمع و زور و اهانت
این قوم نکردند به ناموس برادر
امروز نگاهی که به چشمان امانت
غافل که تبر خانه ای جز بیشه ندارد
از جنس درخت است ولی ریشه ندارد
هر چند که باغ از غم پائیز تکیده
از خون جوانان وطن لاله دمیده
صد گل به چمن در قدم باد بهاران
می روید وصد بوسه دهد بر لب باران
قفنوس به پا خیزد و با جان هزاره
پر می کشد از این قفس خون و شراره
با برف زمین آب شود ظلم و قساوت
فرداش ببینند که سبز است دوباره
هیلا صدیقی

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

حسن نصر الله: امروز در ایران تمدن پارسی دیگر وجود ندارد

ایلیا جزایری



در روزهای اخير در سايت يوتيوب، فليم ويديويی دو بخش از دو سخنرانی حسن نصر الله دبير کل حزب الله لبنان منتشر شده که واکنش هايی متفاوتی را در ايران در پی داشت.



برخی در صحت فيلم ويديوی منتشر شده شک کردند و دليل آن ها نيز هماهنگ نبودن صدا و تصوير در بخش اول آن است. فيلم منتشر شده به طور کامل صحت دارد و می توان اصل سخنرانی ها را نيز در در سايت شبکه تلويزيونی «المنار» وابسته به حزب الله پيدا کرد.



زمان سخنرانی ها



با وجود اين که هر دو سخنرانی باز می گردد به پس از برگزاری انتخابات رياست جمهوری سال گذشته ايران، اما نصر الله تنها در سخنرانی دوم حوادث پس از انتخابات ايران را محور بخشی از صحبت خود قرار داده که در مقطع منتشر شده از سخنرانی آمده است.



بخش اول فيلم ويدويی بر می گردد به سخنرانی نصر الله در تاريخ ۱۷ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۷ خرداد ۱۳۸۸) که به مناسبت برگزاری انتخابات رياست جمهوری سال پارلمانی لبنان ايراد شده است. در اين انتخابات حزب الله و هوادارانش (اپوزيسيون لبنان) شکست خوردند.



او به انتقاد از برخی از مسايل پيش آمده در انتخابات پرداخت و به ويژه آن چه در اين ويديو، به انتقاد نصر الله از «تخريب چهره حزب الله و همپيمانانش» مربوط می شود.



رقيبان حزب الله نيز در تبليغات خود تاکيد می کردند پيروزی اپوزيسيون در انتخابات چهره عربی لبنان را تهديد می کند. البته اين سخن را به طور مشخص «پطر نصر الله صفير» رهبر مارونی های لبنان مطرح می کند. البته اين سخن اشاره ای است به حمايت جمهوری اسلامی ايران از حزب الله لبنان و تصاويری که حزب الله در مناطق خود از آيت الله خمينی و آيت الله خامنه ای به عنوان رهبران خود نصب می کنند. سخنان نصر الله درباره تبعيت از ولايت فقيه نيز در اين مساله مزيد بر علت شده است.



چند جمله



نصر الله در سخنرانی خود درباره وجهه عربی لبنان اين سوال را مطرح کرده که «لبنانی ها در اپوزيسيون عرب هستند يا نه؟» و سپس به بزرگترين حاميان منطقه ای حزب الله که سوريه و ايران هستند اشاره کرده و می گويد: «اگر منظور سوريه بود، سوريه عربی است.» سپس اين بخش از سخنرانی که در ويديوی منتشر شده ديده می شود آمده که افزوده است: «شايد منظور، ايران باشد اما در ايران امروز چيزی به نام پارسی سازی يا تمدن پارسی پيدا نمی شود. آنچه در ايران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ايران هست دين محمد عرب هاشمی مکی قريشی تهامی است و بنيانگذار جمهوری اسلامی جد اندر جد و فرزند پيامبر خدا محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. امروز رهبر در جمهوری اسلامی، امام سيد خامنه ای قريشی هاشمی، فرزند پيامبر خدا و فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه زهراست که عرب بودند. شايد منظور ايران باشد.»



دبير کل حزب الله سپس می گويد که قصد پرداختن مفصل به اين بحث را ندارد اما می خواهد حقيقت سخنان پطر را بداند که بايد دغدغه های برای حفظ وجهه عربی لبنان جدی گرفته شود.



اما بخش دوم فيلم ويديويی منتشره شده مربوط است به سخنرانی نصر الله در تاريخ ۱۴ آگوست ۲۰۰۹ (۲۳ مرداد ۱۳۸۸) که در جشنی به مناسبت «جشن پيروزی» به مناسبت مرور ۳ سال از جنگ ۳۳ روزه حزب الله و اسرائيل ايراد شده است.



اين سخنرانی نصر الله به دو بخش «اوضاع داخلی لبنان» و «تهديد های خارجی» تقسيم می شود. در بخش مربوط به تهديدهای خارجی، نصر الله به موضوع تهديدهای اسرائيل عليه لبنان و حزب الله اشاره می کند.



او در اين بخش می گويد که دشمنان حزب الله به فروپاشيدن نظام های حامی مقاومت در منطقه اميد بسته اند، ابتدا به سقوط نظام حاکم در سوريه اميد بسته بودند (اشاره به فشارهای بين المللی که پس از ترور رفيق حريری نخست وزير اسبق لبنان بر سوريه وارد آمد) که سوريه قدرتمند از اين بحران خارج شد.



سپس اين بخش که در بخش دوم فيلم ويديويی مشاهده می شود آمده است:



«در چند هفته اخير، بعضيها رويای پايان انقلاب اسلامی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی را در ايران در سر پروراندند اما اين روياها سراب است. اين ايرانی که بسياری در دنيا رخدادهای اخيرش را بزرگنمايی کردند، من امروز به شما تأکيد می کنم که اين ايران، نظام و حکومت و مردم و نخبگانش به برکت وجود رهبری حکيم، شجاع، رحيم، مدير و مدبر، رهبری تاريخی که جناب امام سيد خامنه ای (سايه اش مستدام باد)، و به برکت حضور تاريخی سی ساله مردم، امروز نيرومندتر از پيش از بحران خارج شده و همين گونه که هست خواهد ماند.»



دلايل سخنان نصر الله



بسياری از دولت های عربی و مخالفان حزب الله در جهان عرب، اين حزب را ابزار دست جمهوری اسلامی ايران می دانند که به جز اهداف سياسی به دنبال حاکم کردن فرهنگ فارسی در مقابل فرهنگ عربی است.



چه حزب الله در پی پياده کردن فرهنگ فارسی باشد چه نباشد، چنين تبليغی در جهان عرب به ضرر چهره اين حزب است و باعث می شود تلاش های حزب الله نه به سود لبنان بلکه به سود نظام جمهوری اسلامی ايران دانسته شود. به علاوه اين سخن گفتن سران حزب الله از تبعيت از ولايت فقيه نيز مزيد بر علت است.



اخيرا ویدیویی از سخنان نصر الله در زمان رهبری آيت الله خمينی در ايران در يوتيوب منتشر شده که در جهان عرب پر سر و صدا بود. در اين ويديو نصر الله در سخنانی حزب الله را تابع محض ولی فقيه که دستورهای او الزام آور است معرفی می کند. او در پاسخ به سوالی که مصالح لبنان را رهبران مذهبی لبنان بهتر تشخيص می دهند يا سران ايران، می گويد: «امام خمينی بهتر تشخيص می دهد.»



از همين رو نصر الله و ديگر رهبران حزب الله بارها بر «عربيت» خود تاکيد کرده اند. اما با توجه به اين که بزرگترين پشتيبان حزب الله «جمهوری اسلامی» است و مسئولان ايرانی پس از انتخابات در تشکيل حزب الله دست داشته اند، به نظر می رسد حزب الله با اين سخنان خواسته است کمی از بار اتهام های رقيبان خود بکاهد.



اما بخش دوم فيلم ويدويی به صراحت درباره مسايل پس از انتخابات رياست جمهوری ايران است. حسن نصر الله کمتر در اين باره سخن رانده است. اما همانگونه که اشاره شد، حزب الله برای ايستادگی خود به کمک های جمهوری اسلامی ايران نياز دارد. پس به طور طبيعی از آن چه که پس از انتخابات سال گذشته ايران رخ داد نگران بود.



نصر الله دو بار به صراحت درباره حوادث پس از انتخابات ايران سخن گفته است؛ يکی در سخنرانی ۲۳ مرداد خود که به صراحت نشان داد حزب الله از تغيير ريشه ای در ايران در اثر حوادث پس از انتخابات و از ميان برداشته شدن نهادی به نام «ولايت فقيه» نگران بوده است.



دوم، پيش از سفر اخير محمود احمدی نژاد به لبنان که باز هم تعريضی به حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال گذشته ايران داد و دوره رياست جمهوری احمدی نژاد را دوره ای دانست که حزب الله از بيشترين کمک های جمهوری اسلامی برخوردار بود. بر مبنای اين سخنان نصر الله و اشاره او به کمک های نقدی و سخاوتمندانه دولت ايران در زمان رياست جمهوری احمدی نژاد که به گفته او بيش از هر زمان ديگری بوده، به نظر می رسد به طور طبيعی حزب الله ادامه رياست جمهوری احمدی نژاد در ايران را به سود خود می داند.



زمان بندی انتشار ويديو



اين که چه کسانی اين فيلم ويدیويی را در اين مقطع زمانی و با اين ترکيب خاص منتشر کرده اند، مشخص نيست. اما در اين باره دو احتمال وجود دارد که اين توسط هواداران يا مخالفان حزب الله منتشر شده است.



چنانچه فيلم ويديويی توسط هواداران حزب الله منتشر شده باشد، به نظر می رسد که به دنبال کارکرد داخلی اين سخنان باشند و به وسيله آن می خواستند اتهام «فارس» بودن حزب الله و تلاش آن برای تغيير چهره لبنان از کشوری عربی به کشوری فارسی را دور کنند.



اين اقدام در اين مقطع زمانی به دو دليل می تواند صورت گرفته باشد؛ اول اين که سفر احمدی نژاد به لبنان که با استقبال گسترده هوادار حزب الله همراه بود، برای چند روز چهره لبنان را «فارسی» کرد. در همه جا می شد تابلوهای نوشته شده به زبان فارسی را ديد. سرودهای انقلابی ايران از تلويزيون های وابسته به حزب الله و جنبش امل پخش می شدند و از لبنانی های حاضر در مراسم استقبال می خواستند به زبان فارسی به احمدی نژاد خوش آمد گويی کنند، گروه سرود وابسته به حزب الله در زمان حضور احمدی نژاد در مراسم مردمی در بيروت و جنوب لبنان سرودهايی با زبان فارسی اجرا کرد و حتی حسن نصر الله نيز در سخنرانی خوش آمد گويی خود به نصر الله به زبان فارسی با احمدی نژاد تعارف کرد. اين فضا باعث شد متهم شدن حزب الله به تلاش برای فارسی کردن لبنان پر رنگ تر شود.



دوم، سخنانی است که احمدی نژاد اخيرا درباره اسلام ايرانی گفته است. اين سخنان و همچنين سخنان مشابه اسفنديار رحيم مشايی رييس دفتر احمدی نژاد، بازتاب وسيع و منفی در جهان عرب داشته است تا جايی که متحدان ايران را زير سوال برد که نه در پی اسلام حقيقی بلکه در پی اسلام ايرانی هستند.



اما چنانچه اين فيلم ويدويی به وسيله مخالفان حزب الله صورت گرفته باشد، به نظر می رسد در پی دو هدف بوده اند. اولی باز می گردد به تنش هايی که هم اکنون در لبنان وجود دارد و زمزمه هايی که از احتمال کودتای نظامی حزب الله وجود دارد در صورتی که دادگاه بين المللی اين حزب الله به دست داشتن در ترور نصر الله متهم کند.



پس از طريق اين ويديو می توان وانمود کرد که حزب الله هيچ اقدامی را جز با دستور رهبر ايران انجام نمی دهد و در صورت انجام کودتا، اين ايران است که لبنان را به وسيله عوامل خود اشغال کرده است.



اما هدف دوم می تواند مخاطب قرار دادن افکار عمومی در ايران باشد. اين سخن که در ايران «چيزی به اسم تمدن پارسی يافت نمی شود» می تواند اکثريت ايرانيان حتی کسانی که طرفدار حمايت جمهوری اسلامی از حزب الله هستند را برآشوبد. بسياری از ايرانيان سيد هستند اما خود را عرب نمی دانند بلکه به فارس بودن خود افتخار می کنند، همانگونه که نه آيت الله خمينی و نه آيت الله خامنه ای خود را عرب دانسته اند.



اما هر احتمال درست باشد، تاثير اين ويديو نشان از آن است که اگر چه ايران هم اکنون بزرگترين پشتيبان حزب الله لبنان است، اما اين حمايت در همين حال پاشنه آشيل و نقطه آسيب پذيری اين حزب است.



منبع: رادیو فردا

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

سپاه پاسدارن در فکر بلعیدن بازار و قطع کردن رابطه سنتی میان بازار و روحانیت

خبرنگاران سبز/ اقتصاد/ مقاله مهمان / سیامک فرید: پس از بدست گرفتن استانداری‌ها, فدراسیون‌ها و تیم‌ها، صندلی‌های مجلس، وزارت‌خانه‌ها و شرکت‌ها اکنون نوبت به بازار رسیده است تا سپاه پاسداران آن را نیز از خود کند. سیامک فرید در نوشته‌ زیر به پیشینه و دلایل خیز سپاه پاسداران برای تصاحب بازار می‌پردازد.

بازار ایران در رقابت با دزدان دریایی و اسکله های مخفی

کسب حلال از آن مقولاتی است که شاید در ایران تنها شامل ورشستگان می گردد. برای اینکه کاسب خوبی باشی باید بتوانی به غیر از ایجاد فضای امن با تکیه بر زدو بند و پارتی بازی با پرداخت رشوه و یا خدمترسانی از نوعی دیگر، در بازار افسار گسسته ایران رقابت کنی. باید بتوانی با آنهایی که از رانت بیشتر و پارتی بهتری برخوردارند کالایت را قابل رقابت ارائه کنی! اما مشکل بتوان تصور کرد که کسی بتواند با مردان مسلحی که همه امکانات را در اختیار خود گرفته اند، رقابت کند. بازار ایران مدتی است که متوجه این خطر شده است، خطر تصاحب بازار بوسیله سپاه پاسداران که امروز به غیر از یک نهاد قوی مسلح تبدیل به یک غول اقتصادی نیزگردیده است ، این غول بی شاخ و دم برای بازار پیر ایران وحشتی واقعی را رغم زده است
در پیوند قدیمی بازار با روحانیت تردیدی نیست و اینکه بازار خود در آغاز از پایه های تشکیل جمهوری اسلامی با رهبری روحانیت بود، ولی هرگز کسی سخن از پیوند بازار و نظامیان نکرده بود. دولت نظامی امنیتی احمدی نژاد با کنار نهادن بخش سنتی و غیر وابسته روحانیت مدتهاست که با چراغ‌های خاموش تلاش در کنترل گرفتن یاری دهنده اقتصادی روحانیت غیر دولتی دارد. تلاش برای افزایش مالیات تنها بخشی از یک پروسه است که نظامیان در دراز مدت در سر دارند. در این پروسه قرار است که حکومت اسلامی منهای روحانیت غیر وابسته گردد و در کنار روحانیت دولتی شاهد بازار دولتی هم باشیم. حکومت حزب ولایت تنها یک حرف از برای سرگرمی نیست. دولت نظامی برنامه دارد و دقیقآ می داند چه می گوید و چه می خواهد.

کروبی وقتی می گوید سپاه پاسداران از تحریمها سود می برند، بخوبی می داند از چه حرف می زند. زمانی که وی ریاست مجلس ششم را به عهده داشت،برای نخستین بار در صحن مجلس به اسکله های غیر قانونی و مخفی تحت نظارت سپاه اشاره کرد. اسکله هایی که در زمان دولت اصلاحات 30 درصد از کل واردات کشور از آن طریق وارد کشور می شد. بعد از ورود احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری و افزایش نفوذ باندهای سپاهی امنیتی در عرصه سیاست و اقتصاد کشور، قابل تصور است که این نقش امروز به مراتب بسیار بیشتر از گذشته شده است. نقش سپاه و بسیج تاکنون در عرصه قاچاق کالا و عرضه آن در بازار آزاد به صورت علنی نبوده است در حالی که با اعلام ورود رسمی بسیج به عرصه بازار خرده فروشی با راه اندازی 300 فروشگاه زنجیره ای در اواسط فروردین امسال نشان از تصمیم نظامیان در اشغال همه عرصه های اقتصادی از کلی تا جزئی دارد .

بدیهی است که بازار رسمی کشور که باید برای کسب کار خود جواز و پروانه داشته باشد و حتی تاجری که برای وارد و یا صادر کردن کالا از راههای رسمی و قانونی باید از هفت خوان بگذرد هرگز قادر نخواهند بود با کسانی که شاهرگها و نبضهای اقتصادی کشور را از طریق غیرعلنی و مخفی در دست دارند به رقابت بپردازد.

اسکله های مخفی وابسته به سپاه و تاریخچه آن

دولت احمدی نژاد مدعی مبارزه با قاچاق کالا و تحت نظارت گرفتن اسکله های غیر قانونی است ولی بد نیست بدانیم که منظور دولت از اسکله غیر قانونی چیست. به گزارش خبرگزاری مهر در برخی از اسکله های ماهی گیری معامله کالاهای قاچاق نیز صورت می گیرد ولی صحبتی از اسکله های تحت نظارت سپاه پاسداران نیست. این اسکله ها مربوط به یک پروژه سری است که با اطلاع علی خامنه ای ایجاد گردیده اند.

در سال 1371 زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی به دستور رهبری اسکله هایی به منظور ورود اسلحه و قطعات تسلیحاتی مورد نیاز برای سپاه پاسداران ساخته شد. اما مدتی بعد ظاهرن به منظور خود کفایی مالی سپاه با اجازه و موافقت رهبر! سپاه از این اسکله ها برای ورود کالاهای تجاری نیز استفاده کرد.از آن به بعد این فعالیتها در همه زمینه ها افزایش یافت و سپاه پاسداران بدون پرداخت هیچ نوع مالیاتی وارد عرصه تجارت ایران شد و در اندک زمانی شرکتهای وابسته به سپاه ثروت سرشاری را به جیب زدند.

آمارهای که از کشف کالاهای قاچاق به صورت رسمی اعلام می شود شامل قاچاق کالا به وسیله سپاه پاسداران نیست و بیشتر مربوط به کالاهایی می شوند که با دادن رشوه یا به صورت غیر مجاز از اسکله های ماهیگیری و یا خورها وارد می شوند(خور به مناطقی گفته می شود که در خلیج فارس با پائین رفتن آب امکان رد و بدل کالا و سپس با بالا آمدن آب امکان حرکت لنجها ایجاد می شود)

دولت در اردیبهشت سال گذشته اعلام کرد که پرونده اسکله های غیر مجاز بسته شد و اسکله غیر مجازی دیگر وجود ندارد که البته در این گفته نیز می توان تردید کرد ولی با این حال منظور از اسکله غیر مجاز اسکله های تحت کنترل سپاه نیست.

عمده کالاهایی که به صورت قاچاق در ایران صورت می گیرد، یه غیر از سوخت و کالاهای تجاری قاچاق انسان و مواد مخدر است، با وجود در آمد سرشار حاصله از قاچاق انسان و صدور دختران و پسران جوان و همینطور مواد مخدر، بعید به نظر می رسد که حرفه ای های سپاه پاسداران بر این درآمد سرشار چشم بپوشند،.با توجه به اینکه توجیه شرعی آن از محالات نیست و نمونه هایی از این توجیهات در گذشته صورت گرفته است که ایران گیت و قتلهای زنجیره ای نمونه های لو رفته آن هستند،.

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

رکورد زمانی صدور مجوز تجمعات شکسته شد!

عصرایران - هر چند پیشتر اعلام شده بود که تجمع 31 خرداد در برابر مجلس شورای اسلامی فاقد مجوز بوده است ، اما بررسی های خبرنگار عصرایران حاکی از آن است که این تجمع از استانداری تهران مجوز داشته و اتفاقاً مسوولان مربوطه ، رکورد زمانی صدور مجوز تجمعات را در نخستین ساعت اداری همین روز شکسته اند! که جا دارد از مسوولین مربوطه به دلیل حساسیت ویژه ای که برای اجرای اصل 27 قانون اساسی درباره آزادی تجمعات به خرج داده اند قدردانی شود.

قضیه از این قرار بوده که سازمان بسیج دانشجویی صبح روز 31 خرداد 1389 ، تقاضای مجوز برای تجمع مقابل مجلس برای صبح روز 31 خرداد 1389 می کند و استانداری تهران هم ، همان صبح روز 31 خرداد 1389 ، مجوز تجمع را صادر می کند.

در این "پروانه برگزاری تجمع" که موضوع آن اعتراض به مصوبه مجلس در خصوص دانشگاه آزاد و وقف آن بود ، آمده است که "مجوز مذکور با نظر موافق معاون محترم سیاسی امنیتی استانداری تهران و با توجه به هماهنگی صورت گرفته با فرمانداری تهران صادر شده " و طی آن از فرماندهی انتظامی تهران بزرگ خواسته شده از تجمع یاد شده ، مراقبت شود.

نکته قابل تأمل اینجاست که دقیقاً 12 روز پیش از "صدور فوری مجوز" مورد اشاره ، مدیر کل سیاسی وزارت کشور درباره نحوه صدور مجوز تجمعات توضیحاتی داده بود که بی مناسبت نیست عیناً و بدون هیچ توضیح دیگری آن را مرور کنیم:

به گزارش خبرگزاري فارس محمود عباس‌زاده مشكيني مديركل سياسي وزارت كشور در جمع خبرنگاران در خصوص نحوه صدور راهپيمايي اظهار داشت: اولاً طبق اصل 27 قانون اساسي تشكيل اجتماعات و راهپيمايي‌ها بدون حمل سلاح به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است و طبق تبصره 2 ماده 6 قانون فعاليت احزاب و جمعيت‌ها مصوب 1360 مرجع تشخيص اينكه يك راهپيمايي مخل مباني اسلام است يا نه، از اختيارات كميسيون ماده 10 احزاب است كه اعضاي آن نمايندگان سه قوه كشور هستند.

وي در ادامه اين مطلب خاطرنشان كرد: ثانياً براساس ماده 30، 31، 32 تصويب نامه شماره 30530 مورخ 1361.4.9 هيئت وزيران كه با امضاي نخست وزير وقت آقاي ميرحسين موسوي براي اجرا به وزارت كشور ابلاغ شده است؛ گروه متقاضي راهپيمايي بايد يك هفته قبل از انجام راهپيمايي كتباً و حضوراً توسط نماينده رسمي و معرفي شده گروه درخواست خود را به وزارت كشور تسليم كند.

دبير كميسيون ماده 10 قانون فعاليت احزاب به "نماينده رسمي و معرفي شده گروه» و كليد واژه « حضوراً » در قانون اشاره كرد و گفت: براساس ماده 32 همين قانون گروه موظف است در موقع تسليم درخواست خود موارد زير را دقيقاً مشخص كرده و مدارك لازم را ارائه دهد.

عباس‌زاده مشكيني به مواردي كه در ماده 32 نماينده رسمي گروه موظف است در موقع تسليم درخواست ارائه كند اشاره كرد و افزود: موضوع راهپيمايي يا اجتماع و هدف از برگزاري آن، تاريخ برگزاري و ساعت آغاز و پايان آن، مسير راهپيمايي و ابتدا و انتهاي آن، محل سخنراني و قرائت قطعنامه، مشخصات كامل مسئولين اجرايي و انتظامي مراسم با معرفي‌نامه كتبي از گروه مربوطه، سخنرانان و موضوع سخنراني، شعارهاي راهپيمايي، يك نسخه از قطعنامه تهيه شده و يك نسخه از طرح و شيوه انتظامات داخلي راهپيمايي بايد در اساس قانون در اسرع وقت به مسولين زير ربط ارائه شود.

وي ادامه داد: طبق ماده 31 همان قانون نماينده رسمي گروه موظف است تعهدي مبني بر عدم حمل سلاح و عدم اخلال نسبت به مباني اسلام و امنيت به وزارت كشور تسليم كند.

مديركل سياسي وزارت كشور تصريح كرد: نتيجه مي‌گيريم نماينده رسمي گروه متقاضي برگزاري راهپيمايي بايد «حضوراً» به وزارت كشور مراجعه و تعهدات و مدارك مصرح در قانون را ارائه كند تا در خواست بصورت شفاف و تكميل شده و براي اخذ نظر كميسيون ماده 10 احزاب در دستور كار قرار گيرد و به نظر بنده اين شيوه قانوني براي حراست از نعمت آزادي و حقوق مردم و تأمين امنيت و رعايت نظم و قانون ساز و كاري كاملاً منطقي و عقلايي است.

گفتنی است در تجمع یاد شده حدود 200 نفر از دانشجویان با حضور در مقابل مجلس شعارهایی را علیه نمایندگان مجلس و رئیس قوه مقننه سر دادند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

اینطور نیست ! روحانیت را قبول دارند ، شماها را قبول ندارند

شنیده های خبرنگار جرس از قم در رابطه با جزئيات گفتار آیت الله موسوی اردبیلی به شرح ذیل است: آیت الله موسوی اردبیلی در پایان درس خارج فقه خود روز دوشنبه 10 خرداد با یاد و خاطره مرحوم آیت الله خمینی گفت: یکی از همان شبها که خدمتشان رسیدیم امام فرمودند برخی از این آقایان که من می شناسمشان افراد متدین و خوبی هستند - منظورشان نهضت آزادی ایران و مرحوم مهندس مهدی بازرگان بود - باید رعایت حالشان بشود. جناب آقای خامنه ای گفتند: آقا اینها روحانیت را قبول ندارند. امام فرمودند: اینطور نیست! روحانیت را قبول دارند، شماها را قبول ندارند. آقای خامنه ای مجددا گفتند: آقا اینها شما را هم قبول ندارند! امام فرمودند: مرا قبول نداشته باشند، مگر من جزء اصول دین هستم!؟ عده ای مرا قبول دارند، و عده ای هم قبول ندارند. من که جزء اصول دین نیستم که لازم باشد همه مرا قبول داشته باشند

انتقاد بی‌سابقه علی مطهری

علی مطهری در واکنش به ناتمام ماندن سخنرانی حسن خمینی در مراسم ۱۴ خرداد، به طور تلویحی از اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم این روز انتقاد کرد. آقای خامنه‌ای در سخنان روز گذشته خود در یک شبیه‌سازی تاریخی بدون اشاره به نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی آنها را با طلحه و زبیر، دو شخصیت مخالف امام اول شیعیان مقایسه کرده بود. علی مطهری در واکنش به این مشابهت‌سازی تاریخی نوشته است: «آقایانی که اصرار بر شبیه‌سازی حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند، آیا صحیح می‌دانند که آنها و دار و دسته‌شان را به سپاه عمر سعد و ابن‌زیاد تشبیه کنیم؟» این نماینده مجلس با انتقاد از عملکرد هواداران خامنه‌ای و احمدی‌نژاد در جریان سخنرانی حسن خمینی، این اقدام آنها را با عملکرد سپاهیان عمرسعد و ابن‌زیاد در برابر «امام حسین» تشبیه کرده است.آقای مطهری نوشته که «در روزی که باید از وحدت سخن رانده می‌شد، پروژه تفرقه اجرا شد و این به صلاح کشور نبود.»به نوشته فرزند آیت‌الله مرتضی مطهری، ممانعت از سخنرانی حسن خمینی «یک حادثه از پیش طراحی شده بود که شخص رئیس جمهور در آن نقش اساسی داشت.»وی در بخش دیگری از نامه خود نوشته که «احمدی‌نژاد مانند کودک یک خانواده شده است که هرچه دیگران را اذیت می‌کند مورد تشویق قرار می‌گیرد.»

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

تا بوده چنین بوده

سید حسن خمینی در واکنش به اخلال کنندگان -

جرس: سخنرانی نوه بنیانگذارجمهوری اسلامی، با واکنش حاضران مواجه شد و سید حسن خمینی نتوانست سخنان خود را بیان کند.
به گزارش جرس، تجمع کنندگان با سر دادن شعارهایی چون مرگ بر موسوی ، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، مرگ بر ضد ولایت فقیه، بصیرت بصیرت ومرگ بر هاشمی اجازه ندادند تا فضایی برای شنیدن سخنان سید حسن خمینی فراهم شود.
سید حسن خمینی که با خونسردی تلاش داشت، مراسم را کنترل کند، در بخشی از سخنان خود در واکنش به شعارها گفت: هنوز 20 سال از درگذشت امام نگذشته است.

وی با انتقاد از رفتار گروهی که با سر دادن شعار سعی در بی نظمی در مراسم داشتند، گفت: یک گروه کوچکی دارند شلوغ می کنند که قطعا مردم از آنها را نمی پذیرند و از آنان بیزارند.

وی ادامه داد: شان مراسم امام، این نیست.

سید حسن خمینی گفت: تا بوده چنین بوده. مانعی ندارد. هنوز بیست سال هم از درگشت امام نگذشته است.

پیش از این نیز گفته شده بود که قرار است عده ای با تجمع در برابر جایگاه مانع از سخنرانی سید حسن خمینی شوند.
گفتنی است پس از کنار رفتن سید حسن خمینی از جایگاه، ، تجمع کنندگان با هو کشیدن به ابراز خوشحالی پرداختند.

پس ازآن آیت الله خامنه ای ضمن دست و رو بوسی با سید حسن خمینی به جایگاه رفت.


تکرار تاریخ!

یاران یزید به حسین گفتند به راه پیغمبر بازگرد٬ حسین گفت انگار نه انگار من نوه پیغمبر هستم.

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

میرحسین موسوی :

مشکل سیستم ایدئولوژیک این است که "توهم" خود ساخته را چنان بازگو می کند که خود هم آن را باور می کند و در نتیجه از درک "واقعیت" باز می ماند.

درخواست موسوی و کروبی برای راهپیمایی سالگرد انتخابات


میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان دولت در ایران از همه گروه ها و احزاب اصلاح طلب این کشور خواسته اند که برای راهپیمایی در روز ۲۲ خرداد درخواست مجوز کنند.

به گزارش سایت سحام نیوز (پایگاه خبری حزب اعتماد ملی)، آقای موسوی و آقای کروبی صبح روز دوشنبه ۶ اردیبهشت (۲۶ آوریل) با یکدیگر دیدار کردند و در این دیدار، راهپیمایی در سالگرد برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی ایران و آئین نامه اجرایی قانون احزاب حق مخالفان دانسته اند.

آقای کروبی که خود دبیرکل حزب اعتماد ملی است، روز شنبه اعلام کرده بود که برای این تظاهرات تقاضای مجوز کرده است.


توهم توطئه

آقای موسوی در دیدار روز دوشنبه خود با آقای کروبی در این مورد گفت: "شرایط حکومت طوری شده است که همه را توطئه گر تصور می کند و دچار نوعی توهم توطئه شده است".

او افزود که مشکل سیستم ایدئولوژیک این است که "توهم" خود ساخته را چنان بازگو می کند که خود هم آن را باور می کند و در نتیجه از درک "واقعیت" باز می ماند.

شرایط حکومت طوری شده است که همه را توطئه گر تصور می کند و دچار نوعی توهم توطئه شده است.

میرحسین موسوی

آقای کروبی هم گفت: "هر چه می خواهند می گویند، هر تهمت و ناروایی را که می خواهند به افراد نسبت می دهند، هر آماری که تصور می کنند منتشر می کنند و فکر می کنند که صدای طرف مقابلشان به جایی نمی رسد".

اما به گفته آقای کروبی: "مردم می شنوند و شرایط اقتصادی و سیاسی را می بینند که چه چشم انداز سیاهی در انتظارشان است".

آقای موسوی هم با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با محمد خاتمی و مهدی کروبی، از کنار گذاشته شدن مسئولان سابق و نادیده گرفته شدن تجربه آنها انتقاد کرد و گفت: "چشم انداز روشنی در راستای بهتر شدن مسائل اقتصادی کشور نمی بینم، زیرا بسترها خراب شده است، ابزارها از بین رفته است، دستگاه های بیم دهنده برچیده شده است و برای کارشناسان جامعه هم دیگر جایگاهی قائل نیستند".

به گفته او در حال حاضر حتی اگر چهره های اصولگرا انتقادی را مطرح کنند، "منافق" خوانده می شوند.

آقای کروبی هم با انتقاد شدید از وضعیت نامناسب کارگران و بازار کار ایران گفت که به عنوان نمونه، تعداد شاغلان در عسلویه (مجتمع ساحلی میدان گازی پارس جنوبی) در چهار سال گذشته از ۶۰ هزار نفر به ۸ هزار نفر کاهش یافته است.

او این وضعیت را ناشی از تحریم های اقتصادی اعمال شده علیه ایران دانست و گفت که دولت پس از آنکه برای ادامه کار در عسلویه با شرکت هایی از چین و مالزی و ونزوئلا قرارداد بست، نهایتا آن را به نیروهای نظامی واگذار کرد.

چطور در زمان شاه سازمان های حقوق بشر که بر اساس مصالح و منافع خودشان به زندان های ایران فشار وارد می کردند خوب بودند و حالا که همین سازمان ها پیگیر وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده آنان و وضعیت اسفبار زندان های ما هستند، محکوم و مجرم و بدخواه هستند؟

مهدی کروبی

سرتیپ یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیرا گفته بود که سپاه در عسلویه جایگزین شرکت های توتال و شل خواهد شد.

فساد

آقای کروبی در بخش دیگری از سخنان خود به ماجرای بدرفتاری مأموران انتظامی با بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک اشاره کرد و گفت: "با آن همه هیاهو خودشان گزارشی ارائه کردند که چه وقایعی در کهریزک رخ داده است، ۳ نفر بخت برگشته را که ۲ نفرشان از نیروهای انتظامی و یکی دیگر از آنها به قول خودشان از اراذل و اوباش بوده را محکوم کردند و پرونده را مسکوت نمودند؛ حتی به گزارش مجلس هم توجهی نشد".

او همچنین در مورد گزارش های سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر از وضعیت زندان های ایران گفت: "چطور در زمان شاه سازمان های حقوق بشر که بر اساس مصالح و منافع خودشان به زندان های ایران فشار وارد می کردند خوب بودند و حالا که همین سازمان ها پیگیر وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده آنان و وضعیت اسفبار زندان های ما هستند، محکوم و مجرم و بدخواه هستند؟"

آقای موسوی هم گفت که مردم اعمال و کارهای حکومت را فراموش نمی کنند و به عنوان نمونه، پس از انقلاب شخصی را که در زمان رضاشاه دستور تیراندازی در مسجد گوهرشاد را داده بود، دستگیر کردند.

او گفت: "مثلا در همان مسئله فساد اقتصادی که چند هفته پیش مطرح شد، چه سیری پیش آمد؟ چند نفر خرده پا دستگیر شدند و اسم یک نفر را هم بردند، اما به یکباره همه چیز مسکوت ماند. یا مسئله کوی دانشگاه و فیلمی که منتشر شد. متأسفانه فکر می کنند که مردم به مرور زمان یادشان می رود".


۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

پاسخ منفی مجلس به احمدی نژاد



چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۸
توسل به رهبر و نماز و دعا در صحن مجلس هم نتیجه نداد


دیروز با رای مخالف مجلس به درخواست دولت در مورد داشتن 40هزار میلیارد تومان درآمد از هدفمندسازی یارانه ها،روزپایان گرفت،اما تحلیل گران دیشب گفتند این شاید یک آغاز باشد.داستان دیروز از بیت رهبری آغاز شد.علی لاریجانی به بیت فراخوانده شده بود.چرا که روز قبلش رییس دولت مستقر برای مغلوب کردن مجلس از رهبری یاری خواسته بود. چنین بود که بر خلاف آیین نامه مجلس، با درخواست دولت برای حضور رییس دولت در جلسه موافقت شد.احمدی نژاد هم بین مجلسیان رفت و گفت: به تورم اعتقادی ندارم وتورم سال آینده کاهش هم می یابد.اما مجلس حرف او را نشنیده گرفت ورییس دولت علیرغم اینکه حضورش در زمان رای گیری غیر قانونی بود ماند تا شاهد رای منفی مجلس به نظر دولت باشد.

تورم را قبول ندارم

پیش از آن محمد رضا تابش، دبیرکل فراکسیون نمایندگان اصلاح طلب مجلس در گفت و گو با خبرگزارى ایلنا از دیدار على لاریجانى، رییس مجلس با رهبر جمهورى اسلامى درباره قانون هدفمند کردن یارانه‌ها در روز سه‌شنبه خبر داده بود.این دیدار در پى آن صورت گرفت که محمود احمدى‌نژاد نامه‌اى در این باره به آیت‌الله على خامنه‌اى نوشته بود.
هر چند هنوز از محتواى نامه احمدى‌نژاد خطاب به رهبر جمهورى اسلامى خبرى منتشر نشده است، اما آیت‌الله خامنه در دیدار صبح روز سه‌شنبه با على لاریجانى با «محکم» ارزیابى کردن استدلال‌هاى دولت از نمایندگان مجلس خواسته بود تا «فرصتى فراهم شود تا رئیس‌ دولت هم بتواند استدلال‌ها و حرفهایش را پیرامون هدفمند کردن یارانه‌ها مطرح کند.»

حضور رییس دولت در مجلس، خبرنگاران حاضر در صحن را به این نتیجه رساند که باز هم دولت قافیه را برده وبا طلب یاری از رهبری، مجلس را به چالش ولایت پذیری کشانده ودر پی انفعال بهارستان جدال بودجه ای را برنده شده است.خبرنگاران فارس وایرنا هم بادی به سینه داشتند که بله بازی را دولت برد واین را از سر ذکاوت وتیز هوشی دولت دانستند .احمدی نژاد که آمد خبرنگاران مجبور به ترک جلسه شدند وجلسه غیر علنی شد.

خبر ان لاین از قول حسن سبحانی نیا گزارشی مختصر از این جلسه داد مبنی بر اینکه: احمدی‌نژاد چهار هدف اصلی دولت از اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها را در جلسه غیرعلنی تشریح کرد. این اهداف عبارت بودند از: کنترل مصرف، ارتقای بهره‌وری و اصلاح ساختارها و مدیریت‌ها، حذف ریشه‌های تورم مستمر که شامل اصلاح ساختارهای تولید و افزایش پایه‌های پولی می‌شود و چهارم اجرای عدالت.

به گفته وی، احمدی‌نژاد چندین بار طی سخنان 45دقیقه‌ای خود تأکید کرد که اجرای این اهداف با درآمد مدنظر مجلس مبنی بر 20هزار میلیارد تومان قابل تحقق نیست و در نهایت دولت نمی‌تواند کاری انجام دهد که قابل ارزیابی از سوی مجلس باشد.

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس در پاسخ به اینکه موضع احمدی نژاد نسبت به تورم‌زا بودن اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها و برآوردهای نمایندگان از افزایش نرخ تورم در سال آینده چه بود؟ اظهار داشت: "آقای احمدی‌نژاد گفتند که به تورم اعتقادی ندارند و چون یکی از اهداف اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها، کنترل تورم مستمر است نمی‌توان گفت که اجرای آن به تورم‌زایی کمک می‌کند."

این سخنان که به پایان رسید موسی قربانی پیش بینی کرد که نظر دولت رای میاورد و40هزار میلیارد به تصویب میرسد از همین رو وبه خاطر عدم انتظار بیشتر دولت قرار شد مجلس بعد از نماز مغرب وعشا در نوبت سوم تشکیل جلسه دهد واین موضوع به شور گذاشته شود .رییس دولت هم همراه با محصولی وبدون مشایی در صحن بهارستان موقع رای گیری حاضر شد.

رای مخالف واعلام با تامل مجلس

رییس مجلس بعد از نماز ساعت 20/8دقیقه شب،تعداد حاضرین را اعلام کرد: 234 نفر.موافقین ومخالفین ثبت نام . چهره های شاخص اصولگرا که به تحولات پشت پرده وقوف دارند ونظر رهبری را میدانند از صحبت علنی اجتناب کردند، چنانچه نادران وقت خود را به محمد حسین فرهنگی نماینده تبریز داد که اوهم مخالفتی کم رنگ کرد. فضا ،فضایی مناسب برای دولت بود. رییس دولت خود بین صندلی ها رفت وآمد ولابی میکرد برای دانه دانه رای. مساله کسب 20هزار میلیارد درآمد بیشتربرای دولت بود.رای گیری آغاز شد ودر کمال حیرت رای مجلس منفی بود.111تن موافق و105 تن مخالف.پس علی لاریجانی باید با تامل اعلام کند مجلس به پیشنهاد دولت رای منفی داد وفارس درخبرش این را لید کند که علیرغم حضور رییس جمهور، مجلس به پیشنهاد دولت رای منفی داد.این حضور رییس دولت گویا از نظر فارس متاعی بود که مجلسیان قدرش را ندانستند ولی حال خوش را کواکبیان داشت که هنوز خاطره مناظره اش با شریعتمداری در اذهان است. او با صدای بلند دیشب در بهارستان تهران،جایی که روزی مدرس درآن نطق میکرد میگفت: "امروز مجلس واقعا مجلس بود."

خبر آن لاین گزار ش داد که رییس دولت وقتی که رای ها خوانده وگرفته میشد حالتی عرفانی به خود گرفته بود ومهر بر پیشانی چسبانده وزیر لب دعا میخواند.اما هنگامی که رای مجلس اعلام شد با عصبانیت وچهره ای برافروخته مجلس را ترک کرد؛خبری از حالت عرفانی و آرامش نبود.

ایلنا هم در گزارشش آورد: رييس مجلس پس از اعلام راي منفي نمايندگان به خواسته دولت، پايان زمان جلسه علني شيفت شب مجلس را اعلام كرد و گفت: بقيه پيشنهادات براي بررسي درآمد هاي دولت از محل هدفمندكردن يارانه ها را صبح فردا(امروز) بررسي مي‌كنيم.
وي ابراز اميدواري كرد كه تا جلسه آتي مجلس، راه حل مناسبي براي تامين نظر دولت پيدا شود. به نظر مي رسيد كه لاريجاني براي دلجويي از رييس دولت اين مطلب را بيان كرده است.اما هر چه بود در خارج از جلسه نیز،هنوز صدای کواکبیان شنیده می شد که:"امروز مجلس واقعا مجلس بود."

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

اسب تروا در میدان آزادی

سید ابراهیم نبوی -

حکومت تلاش فراوانی را بخرج می دهد که روز 22 بهمن را بدون دردسرهای سبز و بدون حضور میلیونی مردم برگزار کند. با فرض این اصول که:

اول: ما بی شماریم و خودمان می دانیم که در صورت امکان حضوری عظیم در خیابان می توانیم فضا را به دست بگیریم، باید در راهپیمایی رسمی که مجوز دارد، با تعدادی فراوان حاضر شویم و در نتیجه بتوانیم حضوری درخشان را برای جنبش سبز تثبیت کنیم. این حضور در شرایط کنونی اهمیتی بسیار دارد، عزیزان ما در خطر اعدام، زندان و فشارهای سنگین هستند و اگر حضور ما عظیم باشد، حکومت چاره ای جز عقب نشینی نخواهد داشت.

دوم: ما می دانیم که بخش وسیعی از کسانی که روز 22 بهمن برای راهپیمایی می روند و حامی دولت یا حکومت هستند، بصورت سازماندهی شده و اتوبوسی در جمع حاضر شده و مطمئنا صفوف اول راهپیمایی را بخود اختصاص خواهند داد. اما آنها نیز صرفا بنا به وظیفه و تحت فشار می آیند و به همین دلیل صفوف آنان مشخص و روشن خواهد بود.

سوم: دولت مجبور است که موضع دعوت کننده داشته باشد تا تظاهرکنندگان بیشتری را به خیابان بکشاند. به همین دلیل حدس ما این است که دولت از یکی دو روز دیگر چهره مثبت می گیرد و در صدا و سیمای دروغ خود دائما تبلیغ خواهد کرد.

چهارم: دولت در هر حال، چه ما جمع بزرگی باشیم و چه خودشان در گروهی کم شمار بیایند، تلاش خواهد کرد نتیجه 9 دی را به مردم قالب کند و بگوید که میلیونها نفر به طرفداری از نظام به خیابان رفته اند، بنابراین کسی توانایی سوء استفاده از جمع ما را نخواهد داشت.

پنجم: دقت کنیم که مجموعه ای از تفکرات مخالف سبزها، از وزارت اطلاعات گرفته تا برخی جریانهای تندروی اپوزیسیون، دوست ندارند که سبزها به عنوان جریان غالب معترضین در کشور حضور یابند.

ششم: اگر جمع معترضان سبزپوش، در تمام شهرهای کشور، و ایرانیان در تمام شهرهای جهان، به خیابان بیایند، دولت نمی تواند براحتی جمعیت حاضرین را مال خود کند، به همین دلیل وسعت حضور در همه جا لازم و ضروری است.

با فرضیات فوق، پیشنهاد می کنم مدلی فرض کنیم مانند جنگ تروا. یعنی در ساعت مناسب به محلهای برگزاری مراسم برویم، و بدون اینکه ماهیت خود را آشکار کنیم، تا یک زمان مشخص، مثلا تا لحظه آغاز سخنرانی سخنران اصلی مراسم، از نشانه های سبز استفاده نکنیم و سپس به یکباره همه نشانه های سبز را بر پیشانی و سر و دست بنشانیم. در این حال سبزها می توانند بسرعت همدیگر را یافته و کنترل مراسم و شعارها را در دست بگیرند. موارد زیر را به عنوان نکات احتیاطی پیشنهاد می کنم:

1) نشانه های سبز، مانند سربند، مچ بند، روسری، پلاکارد، تصویر شهدا، تصویر رهبران جنبش، یا هر وسیله تبلیغاتی دیگری را در لباس خود، که زمستانی و احتمالا جادار است پنهان کنیم، در مورد خانمهای چادری این امکان بیشتر فراهم است. با توجه به اینکه توصیه می شود نشانه های خود را پس از پایان مراسم دور بیاندازید، سعی کنید از نشانه های دم دست، مثل تکه پارچه یا عکس های چاپ شده استفاده کنید.

2) اگر ته ریش دارید لازم نیست آن را اصلاح کنید و در این چند روز کوتاهش کنید، و اگر قرار است با مانتو و روسری بروید سعی کنید کمترین توجه را جلب کنید، مانتوروسری عادی و چادرمشکی و لباس معمول بهترین حالت است، قبل از راه افتادن در آینه نگاه کنید و سعی کنید به نظر یک حزب اللهی معمولی برسید که می خواهد برای راهپیمایی دهه فجر برود. یادتان باشد که مهم ترین موضوع تشکیل جمعیت عظیم است، بعد از تشکیل جمعیت عظیم همه چیز حل است، در آن حالت نیز علاوه بر استفاده از ماسک، از نشانه های سبز هم استفاده کنید.

3) دادن شعارهای تند در جمع عظیم مشکلی را حل نمی کند، آنچه مهم است تکرار نکردن شعارهای متمرکز دولتی، یا تغییر دادن شعارها( مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا، مرگ بر دیکتاتور به جای مرگ بر منافق) یا دادن شعارهای واحد است، به همین دلیل آمادگی احتمالی و داشتن شعار جایگزین موثر و مفید است، مثل راهپیمایی روز قدس.

4) جز روابط خانوادگی و قرارهای خانوادگی هیچ قراری که نشانه تشکیلاتی بودن رفتار است از خودمان نباید بروز بدهیم. اصولا وقتی ما می دانیم باید چه کاری بکنیم، هیچ نیازی به سازماندهی نداریم. سازماندهی در شرایط پلیسی ممکن است فقط یک نقطه ضعف باشد تا یک نقطه قوت، مهم ترین نیاز ما هشیاری فردی است.

5) از پلاکاردهای دست ساز استفاده کنیم و در صورت امکان در هنگام راهپیمایی شعارنویسی کنیم. البته این کار باید در حالتی صورت بگیرد که همگان با ما همراهی کنند. یادتان باشد که نیروهای امنیتی در وسط جمعیت حضور دارند و در صورتی که بخواهید جمعیت را رهبری کنید، شما را شناسایی و دستگیر می کنند.

6) پس از پایان راهپیمایی، حتی در صورت مواجهه با یک راهپیمایی بسیار عظیم و هیجانزده شدن، ابتدا نشانه های سبز را از خود دور کنید و بعد از مسیر عادی و بدون جلب توجه دیگران بسرعت به خانه برگردید. اگر از جمعیت عکس گرفتید، در هنگام برگشت سعی کنید عکس نگیرید تا توجه بیشتر را جلب نکنید.

7) از هر گونه ماجراجویی پرهیز کنید، اگر عکاس و فیلمبردار خوبی هستید، لزومی ندارد نشانه سبز داشته باشید، اگر آدم سرشناسی هستید، سعی کنید کاملا معمولی باشید و اگر سابقه حضور در راهپیمایی قبلی دارید، مواظب باشید تا شناسایی نشوید. مهم ترین مساله رفتار غیر متعارف است. براساس یک قانون قدیمی کسی که مبارزه غیرعلنی می کند، مبارزه علنی نباید بکند، به همین دلیل نکات احتیاطی را رعایت کنید.

8) مهم ترین مساله این است که خودتان را بدون جلب هیچ توجهی به مرکز اصلی جمعیت برسانید، در آنجا هم سعی کنید که تشخیص بدهید چه کسانی از سبزها هستند و همراه با شما. یک آغاز غیرقابل شناسایی می تواند یک آغاز توفانی باشد، مثلا به محض اینکه سخنران اولین جمله را آغاز کرد، همه با هم و زیر لب " هیس" بگوئید، و بعد از وزن صدای همراهان تشخیص بدهید دور و برتان چه خبر است، سپس می توانید نشانه های سبز را هوا کنید. یادمان باشد که ما بی شماریم، ما در همه کشور اکثریت مردم هستیم و ما برای به دست آوردن حق مان دست به یک جنبش مسالمت آمیز زده ایم.

9) به فرضیه شورش فکر نکنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده و عظیم و سبز که باعث به هم ریختن نطق سخنران و پرت شدن حواس او بشود، به خیابان می روید. شما نه می خواهید تلویزیون را بگیرید، نه قصد دارید شهر را تسخیر کنید، شما فقط برای نشان دادن یک حضور گسترده به خیابان می روید. به همین دلیل حتی در صورتی که احساس کردید، همه چیز رو به یک انقلاب حرکت می کند، هیجان زده نشوید.

10) شما فقط از زمان آغاز سخنرانی تا پایان آن می توانید سبز باشید، قبل و بعد از آن شما یک شهروند معمولی هستید که برای بزرگداشت انقلاب به خیابان رفته اید. در جیب تان هیچ چیز مشکوکی نگذارید، و بدون دلیل ماجراجویی نکنید و سالم به خانه برگردید.

11) کار اصلی ما جنگ روانی است نه جنگ خیابانی، ما باید اثبات کنیم اکثریت با ماست و رای ما را دزدیده اند( در تظاهرات ظاهر و حاضر شویم) و بعد از تظاهرات عکس و خبر و نوشته های مان را برای دیگران و بخصوص رسانه های مستقل بفرستیم.

ما وارد جنگی بزرگ برای رسیدن به آزادی شده ایم، مردم در این جنگ پناه ما هستند، مردم ما هستیم، بهترین راه برای جدال با لباس شخصی هایی که خودشان را به هزار چهره درمی آورند این است که چهره از آنان نهان کنیم. مثل مه بیائیم، مثل نسیم بیائیم و ناگاه مثل توفان همه جا را در اختیار بگیریم، توفانی سبز.

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

جواد لاريجاني :بازرگان از اسلام فهمي سطحي داشت!

شبکه جنبش راه سبز (جرس): جواد لاريجاني که هم اکنون دو تن از برادرانش ریاست دو قوه قضائیه و مقننه را بر عهده دارند با اشاره به اينكه مشي سكولار، امروز به عنوان اصلاح‌طلبي مطرح است، افزود: خط نفاق جديد يعني كساني كه خود را طرفدار سكولار مي‌دانند معتقدند كه اگر ما خود را با ليبراليسم همراه نكنيم، از بين خواهيم رفت.

محمد جواد لاريجاني دبير كميسيون حقوق بشر قوه قضائيه وشب گذشته با حضور در برنامه زنده تلويزيوني "ديروز،‌امروز،‌ فردا " با اشاره به دولت موقت بازرگان در زمان پيروزي انقلاب گفت: بازرگان انسان صريح و پيگيري بود البته زماني كه كشور در اوج استبداد قرار داشت، چيزي كه به عنوان مبارزه با استبداد موجود بود همه زير پرچم ماركسيست‌ها بود.


وي افزود: بازرگان چهره ضديت با استبداد را دارا بود و طرفدار مسلماني هم بود يعني در امور زندگي در يكي از آثارش مي‌گويد كه ما حكومت سوئيس را اگر شرب خمر را و اين مسائل را از آن برداريم، حكومت خوبي است.


اين كارشناس مسائل سياسي تصريح كرد: بازرگان از اسلام فهمي سطحي داشت و در احكام فقهي هم داراي نظر خوبي نبود، وي معتقد است كه ما بايد دنبال توجيه مباني فكر اسلامي بگرديم. البته اين را هم بايد بگويم كه بازرگان در حوزه مكانيك فرد فاضلي بود لذا اگر بخواهيم پيرو فهم اسلامي وي باشيم در انتها به منافقان يا جبهه ملي خواهيم رسيد.


وي با بيان اينكه امام در هيچ زمان جهت حركت نظام را در اختيار جبهه ملي و بازرگان قرار نداد، اضافه كرد: در نوشتن قانون اساسي و اجراي آن امام آنچه را كه درست مي‌دانست اجرا كرد. لذا امروز كشور راه درست را رفته و در منطقه و جهان كشوري بسيار تاثيرگذار شده است.


وي خاطرنشان كرد: در جريان حوادث پس از انتخابات و البته در طول دهه گذشته مشاهده كرديم كه جريان اصلاح‌طلبي با مشي سكولار ليبرال همراه شد؛ در دوران دولت اصلاحات تمام روزنامه‌هايي كه مشي اصلاح‌طلبي را تبليغ مي‌كردند داراي خط و مشي سكولار بودند.

پ ن:دیشب داشتم صدای آمریکا را نگاه می کردم ابراهیم نبوی مهمان برنامه زن امروز بود
در بخشی از صحبتهایش گفت:اصولامحمد جواد لاریجانی به طور اندیشمندانه ای مزخرف می گه
اکنون این سخن به طور کامل باورم شد

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

این فتنه برای بعضی‌ها بد هم نشد!

این فتنه برای بعضی‌ها بد هم نشد!


یكی از كارشناسان اقتصادی با ارسال فهرست برخی از این تناقضات، به «آینده» خواستار پاسخگویی به آن‌ها شد:

1- قرار گرفتن 47 میلیون ایرانی زیر خط فقر بر اساس آمار رسمی دولت و وعده از بین‌بردن فقر و فساد و تبعیض

2- بر زمین ماندن 75 درصد از اهداف برنامه چهارم در پایان آن و وعده سرعت دو برابر كشور نسبت به برنامه و چشم‌انداز

3- تورم متوسط 20 درصدی كشور طی چهار سال گذشته و وعده تورم تك‌رقمی در سال اول

4- عبور سود واقعی بانكی از 20 درصد و وعده كاهش آن به كمتر از 10 درصد

5- عدم ارائه لایحه بودجه سالانه پس از یك ماه از موعد قانونی و وعده افزایش همكاری با مجلس

6- اعلام یارانه نقدی كمتر از 20 هزار تومانی و وعده انتخاباتی یارانه 70 هزار تومانی

7- كسر افزایش حقوق قبل از انتخابات به صورت قسطی پس از انتخابات

8. تعطیلی رسمی پروژه‌های افتتاح شده قبل از انتخابات نظیر اتوبان پردیس و راه‌آهن تهران – شیراز

9- عدم دادن گزارش اجرای برنامه در چهار سال گذشته و وعده پاسخ‌گویی به دستگاه‌های قانونی

10- عدم افزایش حقوق كارمندان مطابق با نرخ تورم و وعده افزایش سطح رفاهی كارمندان

و...

زهرا رهنورد در مصاحبه با روز:


سازش نمی کنیم
به رسمیت نمی شناسیم

بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی از سوی برخی گروهها و شخصیت های سیاسی نشانه به رسمیت شناختن دولت محمود احمدی نژاد ارزیابی شد و برخی تا بدانجا پیش رفتند که سخن از سازش پشت پرده رهبران جنبش سبز با حکومت به میان آوردند. امری که زهرا رهنورد در مصاحبه با "روز" آن رابه شدت رد و به صراحت اعلام کرد: "نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناسیم و نه سازش می کنیم بلکه صادقانه پی گیر حقوق و مطالبات مردم هستیم."

با خانم رهنورد در شرایطی مصاحبه کرده ایم که از یک سو فشارها بر میرحسین موسوی، با بازداشت مشاوران و نزدیکان اوافزایش یافته و از سوی دیگر شایعاتی مبنی بر سازش پشت پرده و به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد از سوی او و سایر رهبران جنبش سبز، پخش شده است. اما خانم رهنورد با وجود همه این فشارها و تهدیدها تصریح می کند: "سینه مان را سپر کرده ایم و آماده برای هرگونه تیر و حمله و تروری هستیم."

مصاحبه با زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و نویسنده در پی می آید.

خانم رهنورد بعد از انتشار بیانیه هفدهم آقای موسوی، برخی اینگونه برداشت کرده اند که آقای موسوی، دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت شناخته است. چنین برداشتی درست است؟

برداشت شخصی من از بیانیه، این نیست، چون بندهای دیگر همین بیانیه تاکید دارد که تقلبی در کار بوده و انتخابات سالم نبوده است؛ وقتی در بیانیه بر این موضوع تاکید می شود، چگونه چنین برداشتی می شود؟ من فکر میکنم و برداشت من این است که از متن همین بیانیه به وضوح می توان فهمید که آقای موسوی، دولت برآمده از تقلب را به رسمیت نمی شناسد.

ولی اکنون شایعات زیادی درباره سازش پشت پرده آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مطرح است و امروز نیز برخی اخبار به نقل از آقای کروبی در مورد به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد منتشر شده است. برخی بیانیه آقای موسوی و سخنان امروز آقای کروبی را به سازش های پشت پرده تعبیر میکنند.

به هیچ وجه چنین چیزی نیست و سازشی در کار نیست. من در آن بیانیه نه تنها هیچ گونه سازشی نمی بینم بلکه آن بیانیه کف خواسته ها و آرمان های مردم است و حداقلی از خواسته های مردم و حکومت می تواند به راحتی این خواسته ها را عملی کند.

ولی حکومت این خواسته را نمی پذیرد یعنی تاکنون نپذیرفته؛ شما فکر میکنید به این خواسته ها تن خواهند داد؟

من نمی توانم آینده را پیش بینی کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد و چه خواهد شد، فقط امیدوارم هر اتفاقی که می افتد به نفع ملت ایران باشد و به سربلندی ملت ایران ختم شود.میخواهم بر این نکته تاکید کنم که نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناسیم و نه پشت پرده سازش می کنیم.

با بازداشت های گسترده ای که موج دوم آن بعد از روز عاشورا آغاز شد، به نظر میرسد فضا بسته تر از سابق شده و از طرف دیگر شامل کسانی شده که به انقلاب خدمات زیادی کرده اند. به نظرتان این بازداشت ها تاثیری در حرکت مردمی خواهد داشت؟

این بازداشت ها کار بسیار غلط و اشتباهی است که متاسفانه همچنان هم ادامه دارد. بازداشت کسانی که حرفهای آزادیخواهانه میزنند و از حقوق مردم سخن می گویند هیچ محمل قانونی ندارد. باید توجه داشت که آرمان های آزادیخواهانه، دموکراسی طلبی، قانون گرایی و مردمسالاری دینی، پایه های خواسته های مردم است که "رای" نیز در درون همان قرار میگیرد؛ دستگیری ها که چه مردم عادی و چه شخصیت های سیاسی و مطبوعاتی و... را در بر می گیرد، محمل درست و قانونی ندارد. بازداشت شخصی مثل دکتر بهشتی که سمبل همه حق طلبی ها و اندیشمندی های جنبش و یک دلسوز دانشگاهی است چه فایده ای برای آقایان دارد؟ منظورم فقط شخص دکتر بهشتی نیست بلکه او را به عنوان سمبلی از عزیزان دربند می گویم که به خاطر آرمان های بلند و انسانی شان بازداشت شده اند. من همچنین می خواهم مساله زنان را به طور اخص مطرح و تاکید کنم که بازداشت شیرزنان فهیم و آگاه ایرانی، ضربه بزرگی به حیثیت جمهوری اسلامی میزند. زنانی که باید دراجتماع و دانشگاهها مشغول کار باشند اکنون در کنج زندان ها هستند و این موضوع سرافکندگی عظیمی در سطح ایران و جهان برای جمهوری اسلامی به دنبال دارد.

آیا این بازداشت ها و بگیر و ببندها تاثیری در حرکت مردم و جنبش سبز خواهد داشت؟

این دستگیری ها هیچ گونه تاثیری در خواست و حرکت مردم ندارد؛ مردم به شدت آگاه هستند و با شعور بالای سیاسی، مطالبات خود را پی گیری میکنند. اکنون این مردم هستند که پیشروی روشنفکران هستند، حتی روشنفکران ما به دنبال مردم حرکت می کنند.

خانم رهنورد تعداد زیادی از نزدیکان شما و همسرتان بازداشت شده اند؛برادرتان دوبار بازداشت شده و خواهرزاده آقای موسوی نیز به شهادت رسیده اند. این مسائل چه تاثیری در زندگی شخصی و خانوادگی شما داشته است؟

ما با جنبش سبز نفس می کشیم و زندگی می کنیم؛ خود من همیشه از سوی جریان های محافظه کار و واپس گرا سرکوب شده ام اما اندیشه هایم را مطرح کرده ام. متاسفانه فشارهایشان بر زنان آزادیخواه و من متمرکز شده و با اهانت ها و حاشیه سازی هایی که تازگی نیز ندارد و از سالها قبل جریان داشته، سعی در سرکوب ما داشته اند، اما اکنون دیگر حیا را خورده و آبرو را تف کرده اند. زمانی کتاب هایم را اجازه انتشار نمیدادند و کاری کردند که من زندگی کاری و اجتماعی ام را فقط در دانشگاه گذاشتم اما فشارها ادامه داشت. حالا شدید تر شده؛ هدف آنها این است که من وجود نداشته باشم، نفس نکشم و نباشم. حتی زندگی عاشقانه ما را نیز بر نمی تابند و سعی کردند حاشیه ها به وجود آورند اما همگان میدانند ما چه نوع زندگی ای داریم و این فشارها و تهدیدها، هیچ تاثیری در روند زندگی و فعالیت ها و آرمان های ما ندارد.

بیشتر میخواهم بدانم چه فضایی بر خانواده و فامیل و نزدیکان شما که این همه هزینه داده و میدهند حاکم است؟ آیا این هزینه ها تاثیری در رابطه آنها با آقای موسوی داشته است؟

این هزینه ها به خاطر آقای موسوی نیست بلکه به خاطر جنبش سبز است؛ ما فرد گرا نیستیم و فردگرایی نداریم و خانواده و فامیل ما نیز جدا از مردمی که هزینه میدهند نیستند. برادر من یک شخصیت کاملا علمی و متخصص است و هیچ نوع فعالیت سیاسی ندارد اما همچون سایر مردم هزینه میدهد. ما سینه مان را سپر کرده ایم و آماده برای هرگونه تیر و حمله و تروری هستیم.

خانم رهنورد خود شما نیز تاکنون سه بار مورد حمله قرار گرفته اید؛ گفته می شد افرادی که به شما حمله کردند از "خواهران بسیجی" بودند. ممکن است توضیح دهید اصل قضیه چه بود؟

من نمی توانم با اطمینان بگویم که بسیجی بوده اند اما می گویم که ماموریت داشته اندو از یک روز قبل از 16 آذر تا 18 آذر من در ناامنی شدید قرار داشتم. به طور مداوم تعقیب ام میکردند و یک بار سرم ریختند و بارها با حرفهای بسیار زشتی اهانت کردند. یکبار که حراست دانشگاه مرا به ماشین منتقل کرد تا از محل دور شوم، یک موتورسوار دستش را داخل ماشین کرد و گاز فلفل زد که به شدت حالم بد شد و مدتی مریض بودم و خونریزی کلیه داشتم. روزهای دیگر نیز حراست دانشگاه مراقبت میکرد. آن 4 روز تا 18 آذر یا توهین میکردند و یا حمله فیزیکی میکردند و هیچ گونه امنیتی نداشتم اما بعد از 18 آذر دست برداشتند و فعلا که خبری نیست.

شما نمی ترسید از اینکه یکباره حادثه ای برایتان به وجود آورند؟ آیا پیش بینی چنین حوادثی را کرده اید؟

آزادیخواهی و سلحشوری جزو آرمان های من در زندگی بوده و به خاطر همین از مرگ هم هیچ هراسی ندارم. قبلا گفتم سینه مان را سپر کرده ایم و من به شخصه آماده هرگونه تیر و حمله و تروری هستم.
منبع روز آنلاین


۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی


زندان برای شرکت در نماز جمعه


لیلا طیری


گروگانگیری اعضای خانواده های فعالان سیاسی همراه با انتساب اتهام محاربه به بازداشت شدگان بعد از عاشورا، دو موضوعی است که افکار عمومی و محافل خبری و سیاسی ایران را به شدت نگران کرده است.

اتهام محاربه به بازداشت شدگان روز عاشورا اکنون دایره ای گسترده تر یافته و شامل فعالان حقوق بشر و برخی فعالان سیاسی نیز شده است. چنانکه برخی از اعضای دربند کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز به محاربه متهم شده اند.

همزمان و در حالیکه برخی اخبار از تهدید خانواده دکتر علیرضا بهشتی، از سوی مقامات اطلاعاتی و امنیتی حکایت دارد، از علیرضا خلیجی اسکویی، داماد محمدرضا بهشتی هیچ خبری در دست نیست و نزدیکان او معتقدند بازداشت فرزند دکتر خلیجی، رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبائی و داماد محمدرضا بهشتی، برای تحت فشار قرار دادن فرزند ارشد شهید بهشتی برای عدول از مواضع اش صورت گرفته است.

علیرضا خلیجی هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارد و بازداشت او پس از بازداشت دکتر علیرضا بهشتی، نوعی گروگان گیری محسوب می شود. در همین راستا وب سایت کلمه گزارش داده است که محمد رضا بهشتی عضو گروه فلسفه دانشگاه تهران، پیش از این نیز بارها از سوی برخی نهاد ها تحت فشار قرار گرفته بود و اکنون برادر و داماد او در بازداشت به سر می برند.

اتهام تازه

علی پرویز از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. نسرین ستوده، وکیل این دانشجو، در گفتگو با "روز" اتهام موکلش را شرکت در نماز جمعه ای ذکر کرد که بعد از انتخابات 22 خرداد به امامت هاشمی رفسنجانی اقامه شده بود.

خانم ستوده توضیح داد: موکل من روز 12 آبان بازداشت شده و در قرار بازداشت او که به صورت کلی صادر شده بوده و اسم موکلم را نداشته، علت بازداشت "برای پیشگیری از حوادث" عنوان شده است. علتی مسخره و خنده دار که مبنای قانونی ندارد و از سوی دیگر مثل قصاص قبل از جنایت می ماند.

خانم ستوده با اشاره به تشکیل دادگاه این دانشجو در 20 روز پیش گفت: اتهام موکل من شرکت در نماز جمعه ای ذکر شده که آقای هاشمی امام جمعه آن بود و حکم بسیار سنگین و غیر منتظره سه سال حبس تعزیری از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب برای موکلم صادر شده است.

این وکیل دادگستری تصریح کرد: باید برای مردم مشخص شود شرکت در نمازجمعه واجب است؟ مستحب است ؟ و یا جرم است؟

اتهامات ساسان آقایی

خانواده ساسان آقایی در مصاحبه با "روز" اتهامات این روزنامه نگار را شرکت در تجمعات، نوشتن و امضای بیانیه های روزنامه نگاران و همکاری با سایت روزآنلاین اعلام کردند.

این در حالی است که این روزنامه نگار هیچ گونه همکاری با سایت "روز" نداشته است.به گفته خانواده ساسان آقایی که به تازگی با این روزنامه نگار در زندان اوین ملاقات کرده اند، وی از روحیه‌ خوبی برخوردار بوده و با دو دانشجو، یه سریلانکایی و یک نفر دیگر همبند است.

پرونده احمد قابل در دادگاه انقلاب

پرونده احمد قابل، پژوهشگر دینی به دادگاه انقلاب ارسال خواهد شد.خانواده این روحانی که روز شنبه موفق با ملاقات با او شده اند وضعیت عمومی او را خوب توصیف کرده و از انتقال این زندانی سیاسی از سلول انفرادی به بند عمومی خبر داده اند.

به گفته آنها، قرار بازداشت احمد قابل تمدید شده و بازجوی وی گفته است چون آقای قابل دادگاه ویژه روحانیت را قبول ندارد و آنرا غیر قانونی می داند، پرونده او به دادگاه انقلاب ارسال خواهد شد.

محاربه؛ اتهام گزارشگران حقوق بشر

کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، که از ۲۹ آذرماه در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد از سلول انفرادی به بند ۲۰۹ زندان اوین و یک سلول ۳ نفره منتقل شده است. اتهامات او محاربه، تبلیغ علیه نظام و حضور در تجمع های غیرقانونی عنوان شده است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر خبر داده که کوهیار گودرزی در چند روز گذشته با سر شکسته و پانسمان شده مشاهده شده اما از علت شکستگی سر او اطلاعی در دسترس نیست.

این کمیته از فشار بر اعضای بازداشت شده این کمیته برای پذیرفتن اتهامات و همکاری با بازجوهای پرونده گزارش داده است. بنابر این گزارش، کوهیار گودرزی شرط همکاری با بازجوی خود را آزادی تمامی زندانیان سیاسی قرار داده است.مهرداد رحیمی، دیگر عضو این کمیته نیز در ملاقات با خانواده اش به تلاش بازجویان پرونده برای تفهیم اتهام محاربه اشاره کرده است.

منبع روز آنلاین

۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

پایان بحران یا آتش زیر خاكستر


فرصت برای حل بحران به سرعت سپری می‌شود‍

در حالی كه كمتر از یك ماه تا برگزاری راهپیمایی 22 بهمن كه از سوی بدنه اجتماعی معترضان به عنوان فرصتی دیگر برای ابراز وجود اعلام شده باقی مانده است، تلاش‌های مؤثری در حل بحران اجتماعی موجود در كشور به چشم نمی‌خورد.

به گزارش خبرنگار «آینده»، با وجود گذشت حدود 220 روز از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، اصل موضوع اعتراض بخشی از جامعه نسبت به نتایج انتخابات و عملكرد پس از آن، هنوز توسط بخشی از مسئولان نظام نادیده گرفته می‌شود.

در روز 23 خرداد كه فضا برای اعتراض خیابانی شبیه دوران تبلیغات مهیا بود، عده‌ای از معترضین تندرو و تعدادی از اراذل و اوباش اقدام به آتش‌زدن اتوبوس و شكستن شیشه‌ها كردند و صداوسیما به بزرگ‌نمایی این موضوع و نسبت دادن آن به كل معترضین پرداخت. اما نتیجه‌ این جنگ روانی و تحریك میتینگ 24 خرداد در میدان ولیعصر(عج) چیزی جز دامن زدن به اعتراضات نبود كه بخشی از آن در راهپیمایی میلیونی 25 خرداد معترضین به نمایش درآمد.

پس از این راهپیمایی و حادثه دردناك پایگاه مقداد كه به كشته شدن 7 تن از معترضین و عابرین انجامید، به صورت طبیعی بخشی از معترضین از حضور در خیابان‌ها خودداری كردند اما باز هم راهپیمایی 28 خرداد با حضور صدها هزار تن از معترضان در میدان امام خمینی(ره) و خیابان‌های اطراف برگزار شد.

وقایع 30 خرداد و 18 تیر كه به كشته شدن تعداد زیادتری از معترضین و جنایت كهریزك انجامید، باز هم هزینه اعتراضات و فضای ارعاب معترضین را سنگین‌تر كرد، اما باز هم منجر به حل مسأله نشد و در نماز جمعه هاشمی رفسنجانی در 26 تیر و روز قدس شاهد حضور گسترده معترضان بودیم كه از سوی منابع رسمی بین 50 تا صد هزار نفر و از سوی معترضان بیش از 500 هزار نفر اعلام شد.

برگزاری دادگاه‌ها، تشدید برخوردها و امنیتی‌تر شدن فضای جامعه نیز اگرچه به كاهش حجم معترضان خیابانی در 13 آبان و 16 آذر انجامید، اما در مقابل مواضع آن‌ها را رادیكال‌تر نمود و با فراگیر شدن شعارهای ساختارشكنانه و توهین به رهبر انقلاب، موج جدیدی از اعتراضات شكل گرفت.

در این شرایط هر زمان كه فرصت مناسبی برای اعتراض به وجود می‌آمد، معترضین اقدام به ابراز وجود می‌كردند، از تشییع‌جنازه آیت‌الله منتظری در 30 آذر ماه در قم كه با حضور بیش از یك صد هزار نفر از معترضان برگزار شد و طی آن شعارهای ساختارشكنانه فراگیر گردید تا وقایع روز عاشورا و مسابقه پیامك برنامه نود و ناآرامی‌های پراكنده در دنشگاه‌ها، شاهد ابراز وجود معترضان بوده‌ایم.

اكنون پس از گذشت هفت ماه صداوسیما در حال تجدیدنظر رویه ارعاب، توهین و توجیه نظر گذشته و روی آوردن به اقناع و مناظره است كه اگر چه اقدام مثبتی محسوب می‌شود، اما بسیار دیر و با روندی كند و متناقض به پیش می‌رود و در فواصل بحث مناظره‌كنندگان، شعارهای تحریك‌آمیز و تند روز نهم دی ماه از همین برنامه پخش می‌گردد.

به نظر می‌رسد اكنون معترضان به انتخابات كه پتانسیل آنان در جامعه بنابر آمار رسمی انتخابات حدود 14 میلیون نفر برآورد می‌شود، به سه گروه معترضان خاموش و كم‌هزینه، معترضان مسالمت‌آمیز و در چارچوب نظام و معترضان تندرو و ساختارشكن تقسیم شده‌اند و اگرچه گروه سوم در صحنه خیابان‌ها حضور می‌یابد، اما گروه دوم در اجتماعات قانونی یا اعتراض مجازی و مدنی شركت می‌كند و گروه نخست كه بخش اعظم معترضان هستند منتظر فرصت مناسب و كم‌هزینه‌تر برای ابراز وجود هستند.

انتظار ریزش معترضین و اقناع آن‌ها نسبت به انتخابات و حوادث پس از آن در حالی از سوی مسئولان نظام مطرح می‌شود كه رسانه ملی طی هفت ماه گذشته عملاً اقدام موثری در جهت اقناع این بخش گسترده از مخاطبان خود كه بسیاری از آنان به رسانه‌های غیررسمی نظیر شبكه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های اینترنتی دسترسی دارند، به عمل نیاورده و دستگاه‌های انتظامی، امنیتی و قضایی هم اقدام آشكاری در جهت مجازات نیروهای متخلف در حوادث 25 خرداد، 30 خرداد، 18 تیر، كهریزك و روز عاشورا مشابه دادگاه‌های فعالان سیاسی به عمل نیاورده‌اند و همچنان خط اصلی نظام، وادار كردن معترضان به انصراف از اعتراض از طریق جنگ روانی و ایجاد فضای سنگین در جامعه است در حالی كه ناكارآمدی این روش اثبات شده است.

در شرایط فعلی كه از یك سو مهندس موسوی محورهای مشخصی را برای حل بحران و پایان اعتراضات بیان كرده و حتی اجرای بخشی از آن‌ها را پیام نظام برای اصلاح امور دانسته، پس از دو هفته تندروترین افراد حامی دولت نیز پذیرفتند كه نوعی عقب‌نشینی در این بیانیه دیده می‌شود و از سوی دیگر چهار هفته تا راهپیمایی 22 بهمن فرصت باقی‌مانده است كه می‌توان با استفاده از شیوه‌های عقلانی و پایبندی به قانون نسبت به حل یا دست كم كاهش ابعاد بحران اجتماعی موجود اقدام كرد، پیش از آن‌كه فضای نسبتاً آرام فعلی با دمیده شدن در آتش زیر خاكستر دوباره ملتهب گردد.
منبع:سایت آینده


۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

سخنان منتشر نشده میرحسین

ابوالفضل فاتح -

ابوالفضل فاتح رئیس کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی موسوی در انتخابات دوره دهم در یادداشتی با اشاره به بازداشت های بعد از عاشورا و دستگیری حلقه اول یاران مهندس میرحسین موسوی نوشته است:شاید بسیاری از مردم حلقه ی نخست مهندس را نشناسند. باقریان، بهزادیان، بهشتی، عرب مازار، بهشتی شیرازی، مومنی ، فروزنده و … نیک اندیشانی هستند که در همه ی سالهای پس از انقلاب بی تمایل به ثروت و شهرت در اندیشه ی خدمت به دین و میهن بوده اند.
به گزارش «کلمه»، او سپس با بررسی اوضاع کشور بعد از انتخابات دیدگاه خود را درباره بیانیه هفدهم مهندس موسوی نوشته است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

برای تاریخ

آنگاه که نادرشاه بر سریر قدرت نشست، در تصورش نمی گنجید که روزی کار به جایی خواهد رسید که دستور خواهد داد تا چشمان فرزندش را از حدقه بیرون آورند. روزی که امیر کبیر به صدر اعظمی برگزیده شد، در مخیله ناصر الدین شاه نبود که به دستور او امیر را به قتل خواهند رساند. تاریخ ما پر است از صحنه های حیرت انگیزی که سعایت پیشگان و تملق پیشگان دربار پدید آورده اند. و این منحصر به دربار نبوده که گاه گریبان حلقه های روشنفکران و بیوت علما را نیز گرفته است. کسانی بوده اند که سعایت این و آن را نزد مراجع و علما برده تا شاید رقیبی را از میدان به در برده یا آتش کین و حسدی را فرو نشانند. اما هنر تاریخ آن است که وقتی از رخدادها فاصله گرفته و غبارها فرو می نشیند، حقایق را برملا خواهد کرد.

اگر مردم دوران امیر کبیر برای مدتی به دلیل تبلیغات حکومت تصور می کردند که امیر به مرگ طبیعی از دنیا رفته،امروز احدی نیست که نداند حقیقت چه بوده است و شرم نثار چه کسانی است. اگر با امیر چنان شد، اگر با میرزای جنگلی، اسد آبادی، فضل الله، مدرس، مصدق و کاشانی و نواب و شریعتی چنان رفت، همه و همه از سوی جریانات و کسانی بود که ملت ما علیه آنان انقلاب کرد. افسوس بزرگ آنگاه خواهد بود که در نظام جمهوری اسلامی با بزرگان و عزیزان چنان رود که سنت پیشینیان بوده است.
شاید بسیاری از مردم حلقه ی نخست مهندس را نشناسند. باقریان، بهزادیان، بهشتی، عرب مازار، بهشتی شیرازی، مومنی و فروزنده و … نیک اندیشانی هستند که در همه ی سالهای پس از انقلاب بی تمایل به ثروت و شهرت در اندیشه ی خدمت به دین و میهن بوده اند. همراهی آنان با میرحسین نه به ایام انتخابات که به سالهای دوری بر می گردد که هیچکدام بازگشت مهندس به عرصه ی انتخابات را چندان محتمل نمی دانستند.

اگر روزی مباحث این عزیزان در محضر مهندس علنی شود، همه خواهند دید که چه دلهای بی قرار خدمت به کشور و انقلاب و چه سرمایه های بزرگی حلقه ی نخست و پاک مهندس بوده اند. آنها نه حلقه ی تملق و دروغ و نه حلقه ی طمع و تطمیع و نه حلقه ی خشونت و تهدید و نه حلقه ی دروغ و تفسیق و نه حلقه ی نیرنگ و تزویر که حلقه ی شرف و صداقت، تقوا و فضیلت و انسانیت و مروت بوده اند. مردمانی به غایت خودساخته و رشید. آنان نظام را به ارزشها و کارکردش پایدار می دانستند و همت خود را مصروف آن کرده بودند نه آنکه نظام و آبروی دین را مصروف خود.

طرفه آن که امروز همگی به قهر قدرت، باران تهمت و گوشه ی زندان را تجربه می کنند. البته افسوس بزرگتر، ظلمی است که به مردم منتقد کوچه و خیابان و این عزیزان و شخصیت هایی چون مهندس و خاتمی و سیدحسن و هاشمی و کروبی و صانعی و …می شود و جانکاهتر آنکه این نه در دوران تباه قاجار و پهلوی که در دوران انقلاب عزیزمان و به نام نظام عزیزی صورت می گیرد که به بهای صدها هزار شهید برای برهم ریختن این سنت های غلط پایه گذاری شده است.
به بسیاری از مدعیان باید حق داد که متمسک به شعارهای اسلامی و انقلابی باشند، چرا که در غیر این صورت متاعی برای عرضه به مردم ندارند؛ نه سابقه ای نه لاحقه ای نه عملکرد افتخار آمیزی و نه علم و هنر و حتی ادبی،اما آنان حق ندارند یک انقلاب را از گذشته و هویت و موسسانش جدا کنند.

آنان برای نیل به ترفند خود که همانا مصادره ی انقلاب و نظامی است که در آن سهم نداشته اند، جمهوریت و اسلامیت را توامان نشانه رفته، قانون اساسی را تحریف و با ایجاد دورهای به ظاهر قانونی، مردم را دور زدند. شهیدان بزرگی چون بهشتی و مطهری و حتی امام عظیم الشان را از تربیت فرزندان و اهل بیت و شناخت نزدیکان و همکاران عاجز معرفی کردند و حتی از جماران نگذشتند و عزم موسسه یا همان فدک اهل بیت امام و انقلاب را کردند. و اینک چنان از خویشتن غره اند که پا به وادی پیامبران الهی گذاشته و نستجیربالله آنان را نیز از طعن خود بی نصیب نساخته اند.

انشاء الله ده سال دیگر روشن خواهد شد که اینان کیستند و که بودند و در مقابل دلسوزان واقعی کشور چه سودایی در دل و سر داشته اند. روزی به آقای مهندس موسوی عرض کردم که کشور ما از ماجرای دکتر مصدق و آیت الله کاشانی صرف نظر از آنکه حق به چه میزان و با که بود، بهره ی چندانی نبرد جز آنکه دیکتاتوری شاه سالهای بیشتری بر کشور سایه انداخت. این نگرانی هست که ماجرای شما و حضرت آیت الله خامنه ای نیز تکرار تاریخ شود و در پی آن دشواری ها افزونتر شود. گفت: “من همه ی تلاشم را کرده و می کنم که چنین نشود و هر قدم مثبتی را پاسخ خواهم داد”.

چند روزی از انتخابات گذشته بود. مهندس را اندیشناک دیدم. پرسیدم، گفت: “هرگاه حقیقت غیر آن باشد که می دانیم، فورا به مردم اعلام خواهم کرد و باکی از آبروی خود ندارم. حتی اگر می دانستم که مسئولان امر تا این اندازه و با این میزان هزینه، به کاندیدای دیگر علاقه دارند، فکر دیگری می کردم”. می گفت: “اگر به راهپیمایی می رفتم برای آن بود که در کنار مردمی باشم که تقاضایی جز مطالبه ی مسالمت آمیز حق خود ندارند. بیم دارم که بر آنان بسیار سخت بگیرند. نمی توانم اینجا بنشینم و آنان را تنها رها کنم. شاید حضور ما تندخویان را به ملاحظه وادار کند”.

پس از حوادث چند روز نخست پس از انتخابات و دستگیریها و برخوردها و خشونت های حیرت انگیز می گفت:”اگر چنین پیش برود، آینده آبستن تلاطم و بحرانهای سنگین و بسیاری است. جوانان این نسل متفاوتند. اگر بی تدبیری ها و بی مسئولیتی ها ادامه یابد، در آینده بسیاری به دست اندرکاران امروز اعتماد نخواهند کرد.اگر برای ما نیزآبرویی مانده باشد شاید بتوانیم به نفع امام وانقلاب و مردم و در عبور از دشواری های آن روز کمک کنیم. در غیر این صورت بیم است کعه از همه عبور کنند و این نگرانی بسیار بزرگی است”.

آری این شانس بزرگ انقلاب و نظام ماست که رهبران منتفدانش شخصیت هایی چون موسوی و خاتمی و کروبی اند. شخصیت هایی که دست آخر هر بحران و رخدادی را هر چند بزرگ به نفع انقلاب اسلامی و مردم فیصله می دهند. و افسوس که کسانی به خیال خود و چه بسا به عمد و توطئه می خواهند نعمت بزرگ این مصلحان را از مردم و کشور سلب کنند و آن روز چه بسا اوضاع به دست کسانی همچون خودشان بیافتد که هر چه هزینه ها بیشتر شود، خوشحال تر خواهند بود و بیمی از هزینه های تحمیلی به مردم نخواهند داشت.

به یاد دارم پس از شهادت سید علی موسوی می گفت: “دل من برای انقلاب، مردم و جمهوری اسلامی می سوزد که گرفتار این همه بی تدبیری، دروغ و ظلم شده است. به جای شنیدن صدای مردم و پاسخ منطقی و قانونمند به آنان تعدی می شود. برای خودم آبرویی قائل نیستم. از من می خواهند که مرزبندی هایم را روشن کنم؛ چیزی که بر همگان روشن است. ما را چه به بیگانه ما را چه به معاندان، ما را چه به ساختارشکنی؟ انشاء الله روزی ابعاد توطئه هایی نظیر پاره کردن تصویر حضرت امام و برخی وقایع تلخ عاشورا و ترور و قتل مردم بی دفاع آشکار خواهد شد. بگذار هرچه می خواهند بگویند و بکنند. ما را وابسته و بی دین معرفی کنند،اما خدایی هم هست.آنچه بود و هست سرمایه ای از امام و انقلاب است و فدای آن خواهد شد، ما چیزی نمی خواهیم جز آنچه برای آن انقلاب کرده ایم و این نظام برای تحقق آن بنا شده. راه درست برای تصمیم گیرندگان توجه به حقوق مردم و وفاداری به ارزشهای بنیادی اسلام و انقلاب است نه اتهام افکنی و خشونت و دستگیری و تک صدایی”.

این کجا و دروغ های رسانه های دروغ کجا. انشاء ا…روزی خواهد رسید که یکایک خبرها و اظهار نظرها در پیشگاه تاریخ مورد مداقه خواهد بود و آن روز بانیان تو لید انبوه دروغ که تا مرز انگلیسی و آمریکایی و اسرائیلی خواندن مهندس و متهم ساختن او به ترور مشکوک و ناجوانمردانه ی خواهر زاده اش پیش رفتند، رسوا و شرمسار خواهند شد.
با آنکه بسیاری از اعتراضات خودجوش بود، همواره همگان را به پرهیز از خشونت و مراقبت از افتادن در دام آشوب دعوت کردند و در هفده بیانیه ی خود ادب حضور و انتقاد سیاسی را به همگان آموختند و به شدت مراقب سطح مطالبات بودند. همه ی امکان ارتباطی و تشکیلاتی اش با مردم را قطع کردند تا صدایش به درستی شنیده نشود و آنگاه اگر در گوشه و کنار داخل یا خارج با نماد سبز یا به نام سبز موضعی گرفته شد یا عملی انجام شد همه را به نام او نوشتند، حال آنکه در مقابل با همه ی تشکیلات عریض و طویل، خود را از آنچه به نامشان و با لباسشان در خیابان یا زندان بر خلاف قانون و اخلاق و بر علیه مردم انجام می شد، مبرا می دانستند و مسولیتی متقبل نمی شدند و یک سره همه چیز را تکذیب می کردند.

با آنکه حلقه ی نخست مهندس افرادی شناخته شده و جریان اصیل سبز مواضع روشن و مشخصی دارد و مهندس دیدگا ههای خود را از طریق بیانیه های رسمی بیان می کند، هر آنچه که در داخل و خارج از سوی هر کس و با هر انگیزه ای بیان می شود، به ناحق منتسب به ایشان می کنند و سپس می خواهند مهندس در برابر هر یک موضع بگیرد با آنکه می دانند نسبتی با مهندس ندارد. حال آن که از صبح تا شام،این سو و آن سو به نام دفاع از دولت و ولایت و حتی اسلام، بی شمار عمل ناصواب صورت می گیرد و کسی هم به خود زحمت تایید و تکذیب نمی دهد که بماند بسیاری را هم تحت حمایت و پوشش قرار می دهند.

درایام انتخابات و بعد از آن علیرغم مضایق رسانه ای، ایشان و ستاد با هیچ مقام خارجی یا رسانه ی فارسی زبان بیگانه گفت و گو نکردند و بر عکس دیگران، هرگز پیغام و پسغامی نیز به دول خارجی نفرستادند که اگر طی انتخابات دولت را در اختیار بگیرند چه خواهند کرد، اما فتنه گرانی بودند که فتنه گری می کردند و به دروغ چهره ی دیگری از مهندس معرفی می کردند. چه صحنه ها و سایت ها از جمله سایت “انتخاب دهم” که خودشان راه نیانداختند و چه مطالب که خودشان منتشر نکردند و چه شعارها که خودشان سر ندادند و یا نسبت ندادند.

کیست که نداند شعار “جمهوری ایرانی” و “نه غزه نه لبنان” و “توهین به اصل ولایت فقیه یا رهبری” ربطی به مهندس نداشت.
به عنوان نمونه دیگر یادم هست که مصاحبه ای ساختگی از رییس ستاد آقای دکتر بهزادیان منتشر کردند که گفته است میلیارد ها از این و آن بودجه دریافت کرده، حال آن که کل بودجه ی ستاد به چهار میلیارد تومان نرسید، بودجه ای که در برابر هزینه های رسمی و غیر رسمی رقیب ارزنی هم محسوب نمی شد. یا یادم هست که مهندس از معدود مصاحبه با رسانه های غیر فارسی زبان خارجی، چند روز به انتخابات مصاحبه ی کوتاهی با تایمز لندن داشتند. هنوز که هنوز هست، خط و ربط تایمز در انتخابات ایران برایم روشن نیست. آنها همچون سی ان ان ارتباط وثیقی با ستاد کاندیدای رقیب داشتند.

به هر حال در این مصاحبه ظاهرا نقل قولی به مهندس نسبت داده شده بود که ایشان گفته، قدرت رهبری پس از انتخابات با ادامه ی حضور مردم در خیابان مهار خواهد شد. آن را مستمسکی قرار دادند که بگویند ما برای بعد از انتخابات برنامه ای داشته ایم. بعدا نیز این مصاحبه گویا به نظر رهبری معظم انقلاب رسیده بود. یکی دو روز بعد از انتخابات آقای مرندی با من تماس گرفتند و پرسیدند. گفتم چگونه شما باور می کنید که مهندس موسوی چنین بگوید. حتی اگر کسی بخواهد چنین بکند عقل سیاسی اش حکم می کند که چنین نگوید. در همان فضای شلوغ بعد از انتخابات حضوری نیز از آقای مهندس پرسیدم. قویا تکذیب کرد و گفت من را که می شناسی. چرا باید چنین بگویم.
می خواهم بگویم همواره کسانی بودند و هستند که بخواهند شکاف ها و بد بینی هایی را دامن بزنند و راه را برای اهداف شوم و استیلا طلبانه ی خود باز نمایند. کسی برنامه ای برای بعد از انتخابات نداشت و ما خود را پیروز طبیعی انتخابات می دانستیم، اما هر روز می شنیدیم که قرار است پس از انتخابات چنین شود و چنان شود و امروز می بینیم که احکام برخی دستگیری ها قبل از انتخابات صادر شده بود.

باز هم می گویم ما به اندازه ی بعضی با هوش نبودیم که تا اینجای مسئله را ببینیم، چرا که در آن مشارکتی نداشتیم. آنها نیاز داشتند برای جا انداختن اقدامات خطرناک و تحلیل معیوب خود، شخصیت های موثری را دستگیر کنند تا امکان مدیریت فضا کم شود و سپس صحنه هایی یا اعترافاتی را بسازند و یا آنچنان بر برخی مردم سخت بگیرند که سطح مطالبات بالا رود، شعاری بدهند و یا اقدامی بکنند.

حتی از این که احیانا پای معاندی باز شود، ذوق زده شوند که هان دیدید نگفتیم، این همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید. و سپس این همه را سند کنند که آری کودتای مخملی در بین بوده و تصمیم بر براندازی ولایت فقیه و جمهوری اسلامی آن هم توسط موسسان آن، عجبا. آری ظلم به نظام ناصواب است، امااین صحنه سازی ها و این خشونت ها و رفتارها و سوء استفاده از قانون، ظلم به مردم و نظام بود نه انتقادها و دلسوزی های شخصیت هایی چون مهندس موسوی. اگر چنان ناجوانمردانه همه چیز و همه کس را نمی پاشاندند، کمترین ناهنجاری در این سو رخ نمی داد کما اینکه در تمام ایام منتهی به انتخابات، صبح تا شام مردم به خیابان ها آمدند و آب از آب تکان نخورد. اما خودشان با آن همه امکانات در این چند ماه به اندازه ی بیست سال اشتباه یا ظلم کردند و بدترین چهره از جمهوری اسلامی را معرفی کردند و یک بار هم یک سوزن به خودشان نزدند.

اوج دلسوزی شخصیت هایی چون مهندس موسوی برای کشور و انقلاب و مردم آنجا هویدا می شود که وقتی می بینند برای باز کردن معبری باید آبروی خود را هزینه کنند، دریغی به میان نمی آورند. پس از صدور بیانیه تاریخی،بزرگ و مصلحانه ی هفدهم که انشاء الله برکاتش روز به روز آشکارتر خواهد شد، می گفت “باید کاری می کردم، این کمترین خواسته هایی بود که می توانستم برای خروج کشوراز بحران بیان کنم. امیدوارم درک شود”. گفتم با خدا معامله کردید، گفت “من کسی نیستم، هیچکس. اما امیدوارم خداوند در این خیر و مصلحت مردم و کشور و نظام را قرار دهد. من دلم روشن است به یاری خدا”.

گرچه مهندس در قلوب مردم جای دارد، یکی از مظلوم ترین و تنهاترین مردان انقلاب است. یارانش را گرفته، تشکیلاتش را منهدم،ارتباطاتش را قطع و به هر تهمتی او را رانده اند. اگر صدایش را بشنوی تغییری در آن نمی بینی، جز همان صدای نجیب و امیدوار و آرام که نگران کشور است. او برای خود چیزی نمی خواهد و تنها به مردم می اندیشد. او می گوید: “مردم ما مردمان بسیار خوبی اند. با آنان شفقت کنید. بسیاری از امور بهبود خواهد یافت”. انشاء الله در گذر زمان حقایق به تدریج آشکار خواهد شد. چه سانسور و متهمش کنند و چه تحریفش، او سیمای صداقت و نجابت و شرف است و در پهنه ی تاریخ ما به عنوان مصلحی بزرگ و تعیین کننده، پایدار خواهد ماند. حیف است که چنین نسل کشی سیاسی و چنین مهمانکشی هایی به نام نظام جمهوری اسلامی ثبت شود و آنچه با نخست وزیر امام و روسای جمهور بعد و موسسان انقلاب و مردم منتقد رفته است، قصه ی تاریخ شود و سنت های غلط گذشته را تداعی کند. و همینطور حیف است که آبروی مدیریت انقلاب، گرو افراطی گری حلقه هایی شود که جز شرم نمی آفرینند.
امام عظیم الشان، قانون اساسی و نظامی بی آلترناتیو را برای این ملت بزرگ معماری کرد. لذا با وجود انتقادهای وسیع و بعضا جدی تر به نحوه ی اجرای قانون اساسی و مدیریت کشور، هیچ عاقلی دل به نظام دیگری که مورد علاقه ی بیگانگان و غیر موحدان باشد نخواهد بست. اما روشن است که فاصله از مبنای مردمی و آزادیخواه انقلاب اسلامی و بستن باب اصلاح، سرنوشت همین نظام بی آلترناتیو را خدای ناکرده با سعودی ها و عثمانی ها بیوند خواهد زد. مگر تاریخ حکومت های پس از پیامبر اعظم (ص) جز دوره های کوتاهی جز این بوده است؟

ترور های ناجوانمردانه و حساب شده ی اخیر در تداوم ترور معنوی شخصیت های ریشه دار به همراه شکاف آفرینیِ هدفمند و پروژه ای در سطوح تعیین کننده و تاثیرگذار، شرایط خطیری را یادآور می شود. نفوذی عمیق و خطرناک صورت پذیرفته است. تا فرصت هست، تا هنوز الفتی هست، تا نسل نخست انقلاب هست، تا هنوز احتمال اجماعی هست، تا خاطره ی همنشینی با امام هست، تا بزرگان و مراجع عظام هستند، تا رهبری انقلاب هستند، تا مهندس موسوی هست، تا خاتمی و کروبی و هاشمی هستند باید فکری کرد. در غیر این صورت، خدای ناکرده حسرت غفلت از امروز بر جای خواهد ماند.

منبع: وبسایت کلمه